با توجه به کنار رفتن 2 شهردار، شورای شهر تهران چه اولویتهایی در انتخاب شهردار جدید دارد؟
مولفههای زیادی مدنظر است به عنوان نمونه از مشکلات و دغدغههای شهروندان و مدیریت شهری تهران میتوان به بحث حمل و نقل، توسعه مترو و آلودگی هوا اشاره کرد. باید دانست برخی از نگرانیها در حوزههایی است كه به یکدیگر پیوسته هستند. یعنی به عنوان مثال، بخش اعظمی از آلودگی هوا ناشی از آلودگیهایی است که با تردد وسایل نقلیه در شهر ایجاد شده است. بنابراین با توسعه مترو میزان چشمگیری از این آلودگیها کاسته خواهد شد. مدیری که سکان شهر تهران را در دست میگیرد باید توان بسیار بالایی در اداره این کلانشهر داشته باشد، زیرا وسعت و جمعیت کلانشهر تهران از برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس بزرگتر و یا چند برابر آنهاست که این موضوع باید مدنظر شهردار آینده تهران باشد.
آقای افشانی به دلیل قانون منع بهکارگیری بازنشستگان از شهرداری خداحافظی کرد. تا چه اندازه به این قانون در انتخاب شهردار جدید توجه شد؟
پیام این قانون، جوانگرایی است و شورای شهر باید به این موضوع هم توجه داشته باشد. شهرداری که از سوی شورای شهر انتخاب میشود باید در مقایسه با سن شهردار فعلی که با این قانون مدیریت شهری را ترک کرد، جوانتر باشد. همچنین او باید دانش و تجربه کافی در مدیریت کلانشهری همچون تهران را داشته باشد.
بهطور کلی دغدغه اصلی شورای شهر و شهرداری در تهران چیست؟
درآمدهای پایدار برای کلانشهر تهران از دغدغههای اصلی شورای شهر و شهرداری تهران است. در صورت عدم تامین منابع با توجه به بدهیهای بالایی که از مدیریت گذشته به جا مانده، طبیعی است که مدیریت شهری در حوزههای مختلف نمیتواند وظایف خود را بهخوبی ایفا کند. فردی که مدیریت شهری را به عهده میگیرد باید در این حوزه صاحبنظر و درجهت تامین منابع نقش پررنگی داشته باشد. همچنین شهردار آینده باید حوزههای مختلف تخصصی را به معاونتها واگذار کند، چرا که شهرداری دارای معاونتهای مختلف از جمله فنی و عمرانی، شهرسازی، مالی و اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حمل و نقل است. آنچه که این معاونتها برای انجام وظایفشان به آن نیاز دارند، منابعی است که بتوانند با هزینهکرد آنها وظایفشان را به خوبی انجام دهند و این موضوعات باید مورد توجه شورای شهر در انتخاب شهردار قرار گیرد.
برخی معتقدند لابی احزاب در انتخاب شهردار نقش مهمی دارد. به عنوان مثال آقای افشانی عضو حزب اعتماد ملی بود و اکنون هم ظاهرا آقای کشتپور و تقوینژاد از کاندیداهای مورد حمایت این حزب هستند. تا چه اندازه لابی احزاب را در انتخاب شهردار موثر میدانید؟
در میان پنج گزینه منتخب، آقای کشتپور با بیشترین رأی انتخاب شد و شکی در این موضوع نیست، چرا که انتخابات بهصورت شفاف و صحیح برگزار شد. آقای کشتپور با توجه به سابقه و تجاربی که در مدیریت شهری دارند از سوی حزب اعتماد ملی به عنوان یک گزینه مطلوب برای شهرداری معرفی شد. باید توجه داشت هر چه زمان برای انتخاب شهردار میگذرد، انتخابها محدودتر میشود. شورای شهر از پنج گزینه به دو نفر و در روز سهشنبه از میان دو گزینه اقدام به معرفی شهردار خواهند کرد. در این روزها اعضای شورای شهر برنامههای این پنج گزینه را طی جلسات بررسی میکنند. شورای شهر زمانهایی را برای بررسی برنامه 5 گزینه مشخص کرده است و آنها در این زمان فرصت دارند تا دیدگاهها و نقطهنظرات خودشان را برای مدیریت شهری ارائه دهند تا در نهایت از میان آنها به دو گزینه برای مرحله نهایی انتخاب شهردار رأی داده شود.
ظاهرا لابیهای گستردهای در موضوع انتخاب شهردار در جریان است که سبب انتقاداتی هم شده است.
شکی نیست که اعضای شورا با یکدیگر تبادل نظر دارند و در تلاش هستند تا دیدگاههایشان به یکدیگر نزدیک شود و این روند کاملا طبیعی است به نحوی که در تمام انتخابها شاهد آن هستیم. به عنوان نمونه مگر نمایندگان در انتخاب هیأت رئیسه مجلس یا رأی اعتماد به وزرا با یکدیگر همفکری ندارند؟ این موضوع بسیار طبیعی است که افراد با یکدیگر تبادل نظر داشته و ویژگیهای هر کدام را بیان کنند تا به انتخاب نهایی برسند.
یعنی شما لابیگری را تاييد میکنید؟
مطرح بودن لابیگری در انتخاب شهردار امري طبيعي است، چرا که آقای افشانی از 21 رأی اعضای شورای شهر 19 رأی کسب کرد. اعضای شورای شهر گرچه از یک لیست انتخاب شدند و دارای دیدگاههای مشترکی هستند اما هر کدام از اعضا از احزاب مختلف و داراي نگاههاي متفاوت به اداره شهر هستند. مطرح کردن بحثهاي قومي و تاثيرگذاري آن، با توجه به قدمت و پیشینه فرهنگی كشورمان، در شأن ملت ایران نیست چه برسد که بخواهیم این انتخابها را به چنین دیدگاههایی تنزل دهیم. حتي مطرح كردن گروكشي احزاب يا مواردي از اين دست، به نظرم براي به حاشيه بردن اصل موضوع است و نشان از كماطلاعي از نحوه اعمال اصول پارلماني دارد.
برخی مدعی هستند احزاب به جهت منافع سیاسی خود به دنبال سهمخواهی از اعضای شورا هستند. این ادعا را تا چه اندازه صحیح میدانید.
فلسفه شکلگیری احزاب در دنیا کسب قدرت به طریق مشروع و قانونی است. هر حزبی در تلاش است تا با استفاده از ابزار قانونی، در قدرت حضور داشته و تاثیرگذار باشد که امر ناپسندی نیست. چرا که فلسفه شکلگیری احزاب در دنیا همين است که براي اداره کشور برنامه تدوین و نیرو تربیت ميكنند تا در قسمتهایی که نیاز است آن نیروها را معرفی کنند. معرفی نیرو از سوی احزاب کار خلافی نیست. طبیعی است که احزاب علاقه دارند تا رئیسجمهور، وزرا، نمایندگان مجلس، اعضای شورا و همچنين شهردار از میان نیروهای توانمند خود انتخاب شوند. اگر این چنین نباشد که باید درِ حزبها بسته شوند.
قبول دارید که سهمخواهی اشتباه است، زیرا افراد با توجه به تواناییهایشان باید در جایگاه خود قرار گیرند.
من از واژه سهمخواهی استفاده نکردم. فلسفه شکلگیری احزاب و تاسیس حزب در دنیا همین است و حزب به جهت اداره کشور مدعی و برای آن برنامه و نیرو دارد. روال طبیعی اینگونه است که احزاب نیروی خود را معرفی و برنامههايشان را تبیین میکنند و در مرحله بعد، افراد معرفی شده از سوی احزاب موفق به کسب رأی لازم میشوند یا نمیشوند. بنابراین نقش احزاب در انتخابات پذیرفته شده است و نمیتوان آن را دخالت غیر قانونی دانست.