hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > این بینوایان ماست

این بینوایان ماست

این روزها برگزاری اپراها و نمایش‌های موزیکال در سالن‌های بزرگ باب شده؛ نمایش‌هایی با ترکیب بازیگران انبوه و حضور ستارگان. حسین پارسایی سال گذشته با اجرای نمایش موزیکال «اولیور توئیست» در تالار وحدت از پیشگامان توجه دوباره به این نوع از اجراها شد.
او در دومین اجرای اینگونه نمایش‌ها دست روی رمان مشهور بینوایان اثر ویکتور هوگو گذاشته است؛ اجرایی در سالنی با 2 هزار و500 صندلی. حالا که سیل انتقادات اولیه بر قیمت بلیت‌ها فروکش کرده و دیگر در فضای مجازی و روزنامه‌ها کمتر درباره «بینوایان» حرف می‌زنند، در این گزارش تجربه هنرمندان ایرانی در 3 ویژگی مهم اینگونه اجراها یعنی لباس، چهره‌پردازی و موسیقی ثبت شده است.
استانداردسازی رویال هال 
وارد سالن نمایش که می‌شوی، نمی‌توانی منکر بزرگی سالن بشوی؛ صندلی‌های منظم و استاندارد در یک فضای بزرگ. روی بلیت نمایش ساعت اجرا 19:30 است اما نمایش ساعت 20 شروع می‌شود. متصدی بلیت می‌گوید نمایش هر شب ساعت 20 شروع می‌شود. با این حال همان ساعت 19:30 به تماشاگران اجازه ورود به سالن داده می‌شود. سالن انتظار رویال هال که نسبت به سالن اجرای نمایش، کوچک‌تر است کمتر از 15دقیقه خالی می‌شود و هنوز ساعت 8 نشده تمام صندلی‌هایش پر می‌شود؛ از بالکن‌ها گرفته تا طبقه همکف. با این حال حضور کودکان در سالن توجه‌ها را جلب می‌کند؛ با اینکه روی بلیت‌ها نوشته شده از آوردن کودکان زیر 12سال جلوگیری می‌شود اما بیشتر از 10کودک زیر 12سال در سالن نشسته‌اند. نمایش شروع می‌شود و سکوت همه‌جا را فرا می‌گیرد. قصه ژان وال‌ژان با بازی پارسا پیروزفر، نمایش موزیکال که در بالای دکور گروه ارکستر به سرپرستی بردیا کیارس و گروه کر بازیگران را همراهی می‌کنند. گاهی صدای گروه ارکستر بر بازیگران غلبه می‌کند و گاهی نیز صداها در هم می‌پیچد و نخستین چیزی که به ذهن می‌رسد اشکال در سیستم صدابرداری سالن نمایش است. با این حال گروه ارکستر به بهترین شکل کار خود را دنبال می‌کند.
موسیقی بینوایان به روایت بردیا کیارس
بردیا کیارس که تجربه همکاری در نمایش موزیکال «اولیور توئیست» را با حسین پارسایی داشته، از همکاری دوم خود در این نمایش به همشهری می‌گوید: «بعد از تجربه‌ اولیورتوئیست که با حسین پارسایی آشنا شدم، قرار شد پروژه بینوایان را کار کنیم و مسئله این بود که نمی‌توانستم با این ارکستر مجلسی چنین پروژه‌ای را انجام بدهم، دلیل تنها اسم این ارکستر بود؛ زیرا سازهایی که برای این قطعه نوشته شده، سازهای فول ارکستر سمفونیک است و هنگامی که یک قطعه برای فول ارکستر نوشته می‌شود، نمی‌توان آن را با ارکستر مجلسی اجرا کرد، زیرا ارکستر مجلسی از سازهای اُبوآ، فلوت و هورن که سِکشن بادی‌های این ارکستر محسوب می‌شود، تشکیل شده است. از طرفی تنوع‌های مختلفی وجود دارد، بنابراین یک ارکستر سمفونیک نیاز است و ما برای همین نام ارکسترمان را فیلارمونیک گذاشتیم. این ارکستر متعلق به هیچ‌کس نیست جز کسانی که عاشق‌اش هستند، هر کسی در جایگاه خودش سعی می‌کند که ارکستر را به اهدافش برساند. هدف اصلی ما با این ارکستر اجرای قطعات به‌روز و استاندارد است.» کیارس در ادامه درباره اجرای تئاتر موزیکال نیز یادآور می‌شود: «اجرای نمایش‌های موزیکال می‌تواند آغاز بسیار خوبی باشد که علاوه بر زنده کردن تئاتر موزیکال در کشور، پایه‌ای ایجاد شود که مردم را به اپرا دعوت کنیم. ما 40سال است اپرا نداریم، بنابراین قصد داریم نشان دهیم که موسیقی اپرا هم می‌تواند موسیقی‌ای باشد که درخور فرهنگ، قوانین کشور و سطح شعور مردم باشد. تلاش بر این است که بتوانیم سلیقه شنیداری و انتخاب برای رفتن و دیدن و شنیدن کنسرت‌های خوب و استاندارد را در مردم بالا ببریم.» کیارس در ادامه درباره قطعات نمایش موزیکال بینوایان عنوان می‌کند که نسخه اصلی موسیقی بیش از 30 قطعه بوده اما در این نمایش چند قطعه را نداشته و قطعات کمتری داریم.
 موسیقی نمایش موزیکال؛ حرکت روی لبه تیغ
وی به ویژگی‌های ساخت موسیقی نمایش موزیکال نیز اشاره می‌کند: «به‌دلیل اینکه این موسیقی از لحاظ آهنگسازی پیچیده نیست و موسیقی‌ای است که آهنگساز ترجیح داده آن را طوری بنویسد که اکثر مردم را درگیر خودش کند، یعنی موسیقی خاصی نیست که تنها قشر خاصی از جامعه آن را انجام بدهند، به همین دلیل اجرای این نوع موسیقی‌ها برای موزیسین‌های خوب خیلی سخت است، زیرا هم باید سطح استاندارد آن موسیقی را نگه دارند و هم طوری باشد که مردم عادی هم موسیقی را بفهمند، بنابراین اگر یک موزیسین بخواهد به خوبی این کار را انجام دهد باید دقت داشته باشد، زیرا این کار مانند راه رفتن روی لبه تیغ است؛ اگر یک طرف پررنگ‌تر شود موسیقی ممکن است بسیار مردمی و عامه‌پسند باشد و از طرف دیگر اگر بخواهند موسیقی‌ای متفاوت‌تر و خاص‌تر ــ از لحاظ موسیقایی ـ اجرا شود مردم ما هنوز به این نوع موسیقی عادت ندارند.»
گریم 140بازیگر در هر روز

حضور بازیگران و هنروران روی صحنه نمایش موزیکال «بینوایان» به نسبت «اولیور توئیست» بیشتر است. چهره‌پردازی و گریم بازیگران در هر روز کار زمان‌بری است که می‌تواند یکی از نقاط مثبت این نمایش باشد. سارا اسکندری، طراح گریم این نمایش است که می‌گوید: «در این نمایش با 140بازیگر و هنرور روبه‌رو بودیم. رمان بینوایان هم مانند اولیورتوئیست بسیار مطرح است و هر قشر با هر فرهنگی نسبت به آن ذهنیتی دارد و این، کار را برای ما سخت کرده بود.» وی ادامه می‌دهد: «در اجرای «اولیورتوئیست» تقریبا کارهای فانتزی در بعضی قسمت‌ها وجود داشت که سبب متفاوت شدن فرم گریم‌ها شده بود. تعدادی نقش‌های اصلی داشتیم که برای آنها طراحی جداگانه‌ای صورت گرفته بود و برای مردم شهر سعی کرده بودم که طراحی شخصیت‌ها با استفاده از مو، سبیل، ریش و پیرایش رخ دهد و گریم ساده‌تری داشتیم. اما در بینوایان در داستان و اتفاقاتی که در آن می‌افتد ما باید روی گریم بیشتر تمرکز می‌کردیم. همانطور که می‌دانید چون بازیگران نقش‌های متفاوتی مانند زندانی، هنرمند، فقرا، بورژوا و... را بازی می‌کنند ما ناخودآگاه مجبور شدیم روی صورت همه گریم را اجرا کنیم، بنابراین همه 140نفر گریم شدند.»
سختی کار در سالن رویال هال

سارا اسکندری از فشردگی کار در نمایش بینوایان نیز می‌گوید: «رویال هال سالن کنسرت است و قاعدتاً پشت صحنه آن هم با توجه به چنین موضوعی طراحی شده است، اما خدا را شکر اتاقی که در اینجا به ما داده شده مناسب است. چون تعداد بازیگران بسیار زیاد است، برخی از گریمورها گریم مردم شهر را در پلاتوی طبقه بالای سالن انجام می‌دادند و در طبقه پایین هم یک اتاق گریم وجود دارد. اما در تالار وحدت یا سالن‌های دیگر تئاتر هم می‌بینیم که اتاق‌های زیادی وجود ندارد. بنابراین نمی‌توانم بگویم که در «اولیورتوئیست» جای بهتری در اختیار داشتیم. حالا با تفکیک‌هایی که انجام دادیم کار در بینوایان مقداری راحت‌تر شده است و احساس می‌کنم اینجا راحت‌تر از تالار وحدت هستیم.»


فاصله مخاطب با صحنه، شخصیت‌ و طراحی لباس 

شیما حمیدی/طراحی لباس
 ویژگی مهم نمایش بینوایان، تعداد زیاد بازیگران و گروه ارکستر است. طراحی و دوخت لباس برای بیش از ٣٠٠ نفر در حدود ١٢٥٠ قطعه لباس، تجربه جدیدی بود. چالش اصلی من در طراحی لباس و اکسسوار این نمایش اندازه سالن اسپیناس بود و اینکه این تجربه در تئاتر تا به حال در ایران اتفاق نیفتاده که تماشاگر تا این اندازه از صحنه فاصله داشته باشد.در طراحی لباس برای تئاتر فاصله تماشاگر از صحنه تعیین می‌کند لباس‌ها چقدر باید جزئیات داشته باشند و در سالن اسپیناس این ویژگی چندبرابر اهمیت پیدا می‌کند. بازیگران باید درشت‌تر از حد واقعی به‌نظر بیایند تا متمایز شده یا اصلا دیده شوند. آنها باید در این سالن شبیه هیروگلیف‌های تصویری متحرک باشند. اما مانیتورها که جزئیات را برای مخاطب بیشتر قابل درک می‌کنند، باعث اهمیت جزئیات در طراحی لباس‌ها می‌شد. درشت‌نمایی با چندلایه بودن لباس‌ها به‌دست آمد و جز‌ئیات با انطباق بیشتر روی شخصیت‌پردازی. ویژگی‌های شخصی کاراکترها را با اغراق در طراحی لباس ترسیم کردیم. مثلا ژان والژان مردی قوی هیکل، بلند‌قامت و مهربان است، این صفات کلی کاراکتر بود که باید درشت‌نمایی می‌شد.بعد از رسیدن به کلیات، شبیه به یک پیکره‌تراش عمل کردم و با حساسیت تمام به جزئیات می‌پرداختم و آنقدر لباس را می‌تراشم تا همان چیزی بشود که باید باشد تا با تن بازیگر یکی شود. در این مرحله بافت و رنگ پارچه، برش و جزئیات دوخت اهمیت پیدا می‌کند.
امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد